AbiDic.com
  • دیکشنری

راه انداختن


english

1 general:: start

transnet.ir

2 Law:: (v) start; set in motion; put in working order; set up; mobilize

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
رانی (متعلق به ران)
رانیج
راه
راه های برون شهری
راه های جدا شده
راه های جدا نشده
راه های شریانی
راه آبی
راه آمدن
راه آهن
راه آهن باری سنگین
راه آهن دندانه ای
راه آهن سبک شهری
راه اصلی
راه افتادن
راه انداختن
راه انداختن آبشار التهابی
راه انداز
راه اندازی
راه اندازی خط تولید پالت
راه اندازی کردن
راه اندزای
راه بند
راه بندان
راه پله
راه پله مشاعی
راه پیما
راه پیمایی
راه پیمایی کردن
راه پیمودن

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط